دعای صنمی قریش و اعتبار آن

مشخصات کتاب

سرشناسه : تربتی کربلایی ، حیدر ، 1338 -

عنوان و نام پدیدآور : دعای صنمی قریش و اعتبار آن/ حیدر تربتی کربلایی .

مشخصات نشر : قم : عطر عترت ، 1390 .

مشخصات ظاهری : 92ص .

شابک : 50000ریال : 978-600-5588-72-9

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع : دعای صنمی قریش

شناسه افزوده : تربتی ، محدثه ، 1368 -

رده بندی کنگره : BP270 /ص9041 1300ی

شماره کتابشناسی ملی : 3548832

این کتاب اهدائی بوده و خرید و فروش آن شرعاً جایز نیست بنابراین بخوانید و ابلاغ رسالت نمایید .

ص : 1

دعای صنمی قریش و اعتبار آن

ص : 2

عبد الزهراء (علیها السلام) حیدر

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

جهت ترویج فرهنگ اهل بیت و شعائر ولایت حضرات معصومین علیهم السّلام و برائت از دشمنان آنان ، در تکثیر این کتاب وبرگزاری مجالس قرائت این دعای شریف ، با رعایت موارد تقیّه کوشا باشید تا مرهمی بر زخم سینه حضرت صدّیقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللّه علیها قرار دهید . این کتاب اهدایی بوده و خرید و فروش آن شرعاً جایز نیست .

پیشگفتار: تبرّی و لعن از دیدگاه قرآن و عترت

ص : 3

بسم اللّه الرحمان الرحیم

الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد

و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی أعدائهم أجمعین

«تبرّی» به معنای بیزاری جستن از دشمنان خدا ، پیامبر و امامان بوده ، بخشی از توحید و اعتقاد به آن واجب ضروری قرآن ، سنّت مطهّره ، فطرت و عقل است .

اهمّیّت این موضوع تا جایی است که توحید - که همان پذیرش ولایت است - بدون برائت تحقّق نمی یابد . و «لعن» یکی از برترین مظاهر و مصادیق تبرّی است .

«لعن» در لغت به معنای نفرین کردن و در اصطلاح اسلام به معنای آرزوی دوری از رحمت خدا و نزدیکی عذاب است که در آیات و روایات فراوانی آورده شده است . مثلاً در آیات ذیل ، کافران ، منافقان و آزاردهندگان خدا و پیامبر به طور ویژه مورد لعنت قرار گرفته اند :

ص : 4

«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النّاسِ أَجْمَعینَ(1) - همانا کسانی که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند ، لعنت خدا ، فرشتگان و تمامی مردم بر آنان است» .

«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ(2) - خداوند آتش جهنّم را به مردان و زنان نفاق پیشه و کافران ، وعده داده است که در آن جاوید باشند . آتش برای آنان بس است . خداوند آنان را لعنت کرده و عذابی پایدار برای آنان است» .

«إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً(3) - همانا کسانی که خدا و پیامبرش را


1- (٢) سوره البقرة : آیه١٦٢ .
2- (٩) سوره التوبة : آیه٦٨ .
3- (٣٣) سوره الأحزاب : آیه٥٨ .

ص : 5

می آزارند ، خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برای آنان عذابی خوارکننده مهیّا ساخته است» .

لعن ، در روایات بسیاری نیز آورده شده است که دعای امام صادق علیهم السلام پس از انجام فرائض ، دعای سجدهٴ شکر از امام رضا علیهم السلام و دعای ارزشمند صنمی قریش ، سه مورد از آن ها است .

امّا دربارهٴ دعای صنمی قریش ، برخی گفته اند : دعای صنمی قریش معتبر نیست .

گوییم : هر چند بازار شلوغ است و همه خود را صاحب نظر می دانند ، امّا بایسته است که بدانیم گویندگان چنین سخنانی ، بیماردلان کج اندیش و مُنّی بدتر از سنّی (البتّه صحیح است گفته شود بکری ، عمری ، عثمانی ، اموی ، ابوسفیانی ، یزیدی و ناصبی و اهل بدعت و . . . ) هستند که جز شمشیر کج حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، آنان را راست نمی کند زیرا به

ص : 6

هرچه در راستای تلقین ، تأیید و تحکیم ولایت آل محمّد صلّی الله علیهم و برائت از دشمنان آنان علیهم لعائن الله باشد ، حمله ور شده و با القای شبهه می خواهند نور خدا را خاموش کنند ، غافل از آنکه خداوند نور خویش را تمام خواهد نمود گرچه کافران را ناخوش آید .

این مختصر - که شامل سه بخش : وجوب برائت و مسائل مربوط به آن که دانستن آنها بر هر مسلمانی واجب است ، وجوه اعتبار دعای صنمی قریش ، و بالاخره متن تلفیقی دعای صنمی قریش است - جهت اتمام حجّت و ارتقای سطح آگاهی موالیان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، عرضه می شود . امید است مورد پذیرش امام غریب زمان ولیّ الله الأعظم حجّة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد .

امّا دربارهٴ تبرّی ، باید نکاتی را مدّ نظر داشته باشیم . نخست باید حق و اهل آن و باطل و اهل آن را به خوبی بشناسیم تا

ص : 7

بدانیم چرا از فرد یا گروه خاصّی بیزاری می جوییم .

وهم چنان که برای شناسایی باطل و اهلش ، به سراغ قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می رویم ، باید چگونگی اظهار تبرّی را نیز از آنان بیاموزیم . بنابراین نمی توانیم در این راستا دست به هر اقدامی بزنیم بلکه باید سنّت و سیرهٴ اهل بیت علیهم السلام را مدّ نظر داشته باشیم . و هرگز نباید از ضرورت تقیّه در مواضع آن غافل شویم زیرا اهل بیت علیهم السلام فرموده اند : «هرکس تقیّه نمی کند ، د ین ندارد» .

همچنین امام جعفر صادق ( علیه السلام ) به یکی از اصحاب خود به نام معلّی بن خنیس فرمودند :

یا مُعَلَّی ! أُکْتُمْ أَمْرَنا وَ لا تُذِعْهُ ، فَإِنَّ مَنْ کَتَمَ أَمْرَنا وَ لَمْ یُذِعْهُ ، أَعَزَّهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا ، وَ جَعَلَهُ نُوراً بَیْنَ عَیْنَیْهِ فِی الْآخِرَةِ ، یَقُودُهُ إِلَی الْجَنَّةِ .

یا مُعَلَّی ! مَنْ أَذاعَ حَدیثَنا وَ أَمْرَنا وَ لَمْ یَکْتُمْهُ ، أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِی الدُّنْیا ، وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَیْنِ عَیْنَیْهِ فِی الْآخِرَةِ ، وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً

ص : 8

تَقُودُهُ إِلَی النّارِ .

یا مُعَلَّی ! إِنَّ التَّقِیَّةَ دِینی وَ دِینُ آبائی ، وَ لا دینَ لِمَنْ لا تَقِیَّةَ لَهُ . یا مُعَلَّی ! إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ فِی السِّرِّ ، کَما یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ فِی الْعَلانِیَةِ .

یا مُعَلَّی ! إِنَّ الْمُذیعَ لِأَمْرِنا کَالْجاحِدِ لَه (1)-

ای معلّی ! امر (گفتار و کردار و اسرار) ما اهل بیت را (جز در آنجا که شایسته است) پنهان داشته و فاش نگردان ، زیرا هرکس امر ما را (نزد نااهل) پنهان دارد و فاش نکند ، خداوند او را در دنیا عزیز و گرامی کند و در آخرت آن را نوریدر میان دو چشم او قرار می دهد که او را به دنبال خود به بهشت می برد .


1- بحارالأنوار : جلد2صفحه73 باب13 حدیث41 و جلد72صفحه421 باب87 حدیث80 از مشکاةالأنوار : صفحه40 فصل11 و المحاسن : جلد1 صفحه255باب31 حدیث286 ، وسائل الشیعة : جلد16 صفحه210 باب24 حدیث21379 .

ص : 9

ای معلّی ! کسی که سخن و کار ما را (جایی که شایسته نیست) فاش کند و پنهان نکند ، خداوند او را بدان ، در دنیا خوار گرداند ، و در آخرت ، نور میان دو چشمش را بردارد و آن را تاریکی و ظلمتی قرار دهد که او را به سوی آتش می کشاند .

ای معلّی ! همانا تقیّه (ابراز نکردن باورها در غیر موضع آن) ، دین من و دین پدران من است . و آن کس که تقیّه نکند ، دین ندارد .

ای معلّی ! همانا خداوند دوست دارد در پنهان پرستیده شود ، چنان که دوست دارد آشکارا عبادت شود (ارزش ، پرستش خداوند است . بنابراین اگر اقتضای شرایط ، پرستش خدا در نهان باشد ، خداوند به آن راضی خواهد بود و اهمّیّت آن ، کمتر از عبادت آشکارا نیست) .

ای معلّی ! همانا آن کس که امر (گفتار و کردار و اسرار) ما را

ص : 10

(در غیر جایگاه آن) فاش می کند ، مانند کسی است که آن را انکار و تکذیب می کند .

شیخ طوسی از ابونصر هبةالله بن محمّد نقل می کند که گفت : ابوالحسن بن کبریاء نوبختی ، برای من نقل کرد که به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح رضی الله عنه (سوّمین نائب خاص امام زمان عجّل الله فرجه الشّریف) خبر رسید که یکی از دربان های شما ، معاویه را لعنت می کند و به وی ناسزا می گوید .

از این رو ، حسین بن روح دستور داد او را راندند و از خدمت عزل کردند . دربان مدّت درازی بیکار بود و خواهش می کرد که او را به کار سابق برگردانند ، ولی به خدا قسم ! حسین بن روح او را دیگر به سر خدمت خود نیاورد ، تا آنکه یکی از بستگان حسین بن روح ، او را استخدام کرد که با وی در جایی کار کند . حسین بن روح ، تمام این کارها را از روی

ص : 11

تقیّه انجام می داد . (1)

بنابراین بایسته است که مواضع تقیّه را به خوبی بشناسیم و چنان چه اهل بیت امر کرده اند عمل کنیم تا مبادا سرگرم فرع شویم و اصل را از یاد ببریم که اگر بر اثر تقیّه نکردن ما ، به اسلام یا جان ، ناموس یا آبرو و مال مسلمانی آسیبی برسد ، قطعاً مسئول خواهیم بود .

بخش اول: وجوب برائت...

بیزاری از دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) بخشی از توحید است


1- بحارالأنوار : جلد51 صفحه357 از کتاب الغیبة شیخ طوسی : صفحه384 .

ص : 12

ص : 13

امام محمّد باقر ( علیه السلام ) فرمودند : تَصْدِیقُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ تَصْدِیقُ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ مُوالاةُ عَلِیٍّ ( علیه السلام ) وَ الِائْتِمامُ بِهِ وَ بِاَئِمَّةِ الْهُدی ( علیهم السلام ) وَ الْبَراءَةُ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هکَذا یُعْرَفُ اللّهُ عَزَّوَجَل - (معرفت خدا عبارت است از) : تصدیق خداوند عزّوجلّ ، تصدیق پیامبرش صلی الله علیه و آله ، موالات حضرت علی ( علیه السلام ) ، پذیرفتن امامت او و امامان هدایت ( علیهم السلام ) و بیزاری جستن از دشمنان آنان به درگاه خداوند تعالی . خداوند عزّوجل این چنین شناخته می شود . (1)

ابوبکر و عمر کافرند و...

امام زین العابدین ( علیه السلام ) درباره ابوبکر و عمر فرمودند : کافِرانِ ، کافِرٌ مَنْ أَحَبَّهُما- آن دو کافر بودند و کسی که آن دو را


1- الکافی : جلد١ صفحه١٨٠ باب معرفة الإمام و الرّد إلیه . . . حدیث1 به سندش از ابوحمزه ثمالی از امام محمّد باقر ( علیه السلام ) .

ص : 14

دوست بدارد نیز کافر است . (1)

و در حدیث دیگری فرمودند : هُما أَوَّلُ مَنْ ظَلَمَنا حَقَّنا وَ أَخَذا مِیراثَنا ، وَ جَلَسا مَجْلِساً کُنّا أَحَقَّ بِهِ مِنْهُما ، لا غَفَرَ اللّهُ لَهُما وَ لا رَحِمَهُما ، کافِرانِ ، کافِرٌ مَنْ تَوَلّاهُما

آن دو نخستین کسانی بودند که به ما دربارهٴ حقّ ما ظلم کردند و ارث ما را به غصب و ناحق تصرّف کردند و در جایگاهی نشستند که ما از آن ها نسبت به آن سزاوارتر بودیم . خداوند آنان را نیامرزد ، و آنان را مورد رحمت قرار ندهد . آن دو کافر بودند و کافر است هرکسی که آنان را سرپرست خود برگزیند . (2)

ولیّ معصوم امر به بیزاری جستن از آن دو می کند


1- تقریب المعارف : صفحه٢٤٤ ، بحارالأنوار : جلد٣٠ صفحه٣٨١ باب٢٠ و جلد٦٩ صفحه١٧٨ باب١٠١ حدیث٢٥ ، مستدرک الوسائل : جلد١٨صفحه١٧٨ باب٨ حدیث٢٢٤٣٨-١٩ .
2- تقریب المعارف : صفحه٢٤٤ ، بحارالأنوار : جلد٣٠ صفحه٣٨١ باب٢٠ و جلد٦٩ صفحه١٧٨ باب١٠١ حدیث٢٥ ، مستدرک الوسائل : جلد١٨ صفحه١٧٨ باب٨ حدیث٢٢٤٣٩-٢٠ .

ص : 15

امام جعفر صادق ( علیه السلام ) فرمودند : . . . ما أُهْریقَ فِی الْإِسْلامِ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ وَ لا اکْتُسِبَ مالٌ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ وَ لا نُکِحَ فَرْجٌ حَرامٌ إِلّا وَ ذَلِکَ فی أَعْناقِهِما إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ حَتَّی یَقُومَ قائِمُنا ، وَ نَحْنُ مَعاشِرَ بَنِی هاشِمٍ نَأْمُرُ کِبارَنا وَ صِغارَنا بِسَبِّهِما وَ الْبَراءَةِ مِنْهُما

تا روز قیامت هیچ خونی به ناحق در اسلام ریخته نشود و هیچ مالی نیست که به ناحق به دست آید و هیچ ناموسی به حرام نرود مگر اینکه گناه آن بر گردن آن دو نفر است تا آن هنگام که قائم از ما اهل بیت قیام نماید و ما خاندان بنی هاشم ، بزرگان و کودکان خود را به دشنام دادن و بیزاری جستن از آنان فرمان می دهیم . (1)

کوتاهی در لعن دشمنان اهل بیت(علیهم السلام )، موجب لعنت خداست


1- بحارالأنوار : جلد47 صفحه323 باب10حدیث17 از إختیار معرفة الرّجال ، الکشّی : صفحه206 حدیث363 به سند خود از امام جعفر صادق ( علیه السلام ) .

ص : 16

امام جواد ( علیه السلام ) فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند : مَنْ تَاَثَّمَ أَنْ یَلْعَنَ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ

لعنت خدا بر آن کس باد که از لعنت کردن کسی که خدا او را لعنت کرده ، روی گرداند . (1)

جبت و طاغوت، چه کسانی هستند؟

امام باقر ( علیه السلام ) در تفسیر آیه ی* . . . فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

کسانی که به وی ایمان آورده اند و او را گرامی داشته و یاری کردند و از نوری که همراه با او نازل شد ، پیروی کردند ، همانان اند رستگاران*(2) فرمودند : . . . فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ ، یَعْنی بِالْاِمامِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ، یَعْنی الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الْجِبْتَ وَ الطّاغُوتَ أَنْ


1- بحارالأنوار : جلد٢٥ صفحه٣١٨ باب١٠ حدیث٨٥ از إختیار معرفة الرّجال ، الکشّی : صفحه٥٢٨ حدیث١٠١٢ به سندش از امام جواد ( علیه السلام ) .
2- (٧) سوره الأعراف : آیه١٥٨ .

ص : 17

یَعْبُدُوها ، وَ الْجِبْتُ وَ الطّاغُوتُ : فُلانٌ وَ فُلانٌ وَ فُلانٌ ، وَ الْعِبادَةُ طاعَةُ النّاسِ لَهُمْ(1) . . . مقصود خداوند از عبارت «آنان که به او ایمان آوردند» ، امام است و مقصود از گرامی دارندگان و یاری کنندگان و پیروان از نور نازل شده همراه با پیامبر ، کسانی هستند که از پرستش «جبت» و «طاغوت» سرباز زدند و پرهیز نمودند . و همانا «جبت» و «طاغوت» (بارزترین مصادیق کفر) ، فلانی (ابوبکر) و فلانی (عمر) و فلانی (عثمان) هستند و مقصود از پرستش (آنان) ، فرمان برداری مردم از ایشان است . . . .

امام محمّد باقر ( علیه السلام ) در تفسیر جبت و طاغوت (دو بت بزرگ) در آیه کریمه : *أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ* فرمود : مقصود فلانی (ابوبکر)


1- کتاب شریف «الکافی» جلد١ صفحه٤٢٩حدیث83 به سند خود از ابو عبیده حذّاء از امام باقر ( علیه السلام ) .

ص : 18

و فلانی (عمر) می باشد . (1)

ابوبکر و عمر و عثمان یعنی: مظاهر و اساس و ... کفر، فسوق، عصیان، فحشاء، منکر، بغی و آنچه حرام است

امام صادق ( علیه السلام ) در تفسیر آیه کریمه *وَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ* فرمود : (مراد از) ایمان در این کلام خدای متعال ، امیرالمؤمنین است و (مقصود از) کفر و فسوق و عصیان ، اولی (ابوبکر) و دومی (عمر) و سومی (عثمان) هستند (زیرا بنیان گذار کفر و فساد و عصیان ، آنان بودند) (2) .


1- بحارالأنوار : جلد٣٠ صفحه١٨٧ باب٢٠ حدیث46 از کتاب شریف بصائرالدّرجات : جلد٣٤ باب١٦ حدیث٣ به سند خود از امام محمّد باقر ( علیه السلام ) . و در کتاب شریف بشارة المصطفی : صفحه١٩٣نیز مانند آن است .
2- بحارالأنوار : جلد٢٢ صفحه١٢٥ باب٣٧ حدیث96 و جلد٢٣ صفحه٣٧٩ باب٢١ حدیث٦٧ و تأویل الآیات الظّاهرة : صفحه٥٨٥ از کتاب شریف الکافی : جلد١ صفحه٤٢٦ باب فیه نکت و نتف من التّنزیل فی الولایة حدیث71 به سند خود از امام جعفر صادق ( علیه السلام ) . در بحارالأنوار : جلد٣٠ صفحه١٧١ باب٢٠ حدیث28 و جلد٣٥ صفحه٣٣٦ باب١٣ حدیث١ از تفسیر شریف علیّ بن ابراهیم قمی : جلد٢ صفحه٣١٩ و در کتاب شریف مناقب آل أبی طالب : جلد٣ صفحه٩٤ نیز مانند آن آمده است .

ص : 19

امام جعفر صادق ( علیه السلام ) در تفسیر فحشاء و منکر فرمودند : (مقصود) ولایت فلانی (ابوبکر) و فلانی (عمر) است . (1)

امام محمّد باقر ( علیه السلام ) در تفسیر فحشاء و منکر در آیه کریمه : *إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاِحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ* فرمودند : خداوند از فحشاء و منکر بازداشته است و همانا

آنان ، کسانی هستند که به ما اهل بیت ظلم کرده و به سوی غیر ما دعوت


1- تفسیر شریف العیّاشی : جلد٢ صفحه٢٦٧ حدیث60 به سند خود از امام جعفر صادق ( علیه السلام ) .

ص : 20

کردند . (1)

امام صادق ( علیه السلام ) در تفسیر فحشاء ، منکرو بغی فرمود : مقصود فلانی (ابوبکر) و فلانی (عمر) و فلانی (عثمان) است . (2)


1- بحارالأنوار : جلد٢٣ صفحه٢٦٨ باب١٥حدیث15 و جلد٢٤ صفحه١٩٠ باب٥٢ حدیث١٤ و جلد٣٦ صفحه١٨٠باب٣٩ از تفسیر شریف العیّاشی : جلد٢ صفحه٢٦٧ حدیث59 به سند خود از امام محمّد باقر ( علیه السلام ) . در تفسیر شریف العیّاشی : جلد٢ صفحه٢٦٨ حدیث63 نیز مانند آن آمده است .
2- بحارالأنوار : جلد٢٤ صفحه١٨٨ باب٥٢ حدیث6 و جلد٣٠ صفحه١٧١ باب٢٠ حدیث ٢٦ و جلد٣٦ صفحه١٧٩ باب٣٩ حدیث١٧٢ از تفسیر شریف علیّ بن ابراهیم قمی : جلد١ صفحه٣٨٨ . همچنین بحارالأنوار : جلد٣٦ صفحه١٨٠ باب٣٩ حدیث173 از تفسیر شریف العیّاشی : جلد٢ صفحه٢٦٧ حدیث٦٢ به سندش از امام باقر ( علیه السلام ) مانند آن را آورده است .

ص : 21

امام محمّد باقر ( علیه السلام ) در تفسیر فحشاء و منکرو بغی فرمودند : آنان ، ستمگران به رسول الله صلی الله علیه و آله و اهل بیت ، کشندگان ایشان و کسانی اند که حقوق اهل بیت ( علیهم السلام ) را (از ایشان) بازداشتند . (1)

آزاردهندگان فاطمه، آزاردهندگان خدا و رسول اند

امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند : . . . سپس حضرت زهرا علیها السلام از ابوبکر و عمر چنین درخواست کردند : شمارا به خداوندی که جز او خدایی نیست ، آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره حقّ من نشنیدید که فرمودند : مَنْ آذَی فاطِمَةَ فَقَدْ آذانِی ، وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی اللَّه؟ هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد ، خدا را آزرده است؟ گفتند : آری شنیدیم . حضرت زهرا علیها السلام فرمودند : گواهی می دهم که شما دو تن ،


1- بحارالأنوار : جلد٢٤ صفحه١٨٨ باب٥٢ حدیث7 و تأویل الآیات الظّاهرة : صفحه٢٦٤ هر دو از کتاب شریف إرشاد القلوب واعظ دیلمی به سند خود از امام محمّد باقر ( علیه السلام ) .

ص : 22

به یقین مرا آزردید . (1)

امام جعفر صادق ( علیه السلام ) فرمودند : حضرت زهرا علیها السلام به ابوبکر و عمر فرمود : آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیدید که می فرمودند : فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ، فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانی ، وَ مَنْ آذانی فَقَدْ آذَی اللَّهَ؟ فاطمه پاره ای از (وجود) من است ، پس هرکس اورا بیازارد ، مرا آزرده است و هرکس مرا بیازارد ، خدا را آزرده است؟ گفتند : آری (شنیده ایم) . حضرت فرمود : فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمانی پس به خدا سوگند شما دو تن مرا آزردید . (2)

لعنت خدا بر آزار دهندگان خدا و رسول


1- بحارالأنوار : جلد٢٩ صفحه١٥٧حدیث2 از مصباح الأنوار . و در بحارالأنوار : جلد٢٩ صفحه١٥٧حدیث4 به نقل از امام صادق از پدران گرامی ایشان ( علیهم السلام ) مانند آن آمده است .
2- کتاب شریف دلائل الإمامة ، نگاشته محمّد بن جریر طبری شیعی : صفحه١٣٤ حدیث٤٣به سند متصل و صحیح از امام جعفر صادق ( علیه السلام ) . همچنین کتاب شریف الدّرّ النّظیم نگاشته ابن حاتم العاملی : صفحه٤٨٣ مانند این دو حدیث را از ابن عبّاس همراه با اضافاتی نقل می کند . رجوع کنید به بحارالأنوار : جلد٤٣ صفحه١٧٠ حدیث1 و عوالم العلوم : جلد11 صفحه411 و 504 و مأساة الزّهراء علیها السلام ، السّیّد جعفر مرتضی : جلد٢ صفحه٦٥ حدیث32 .

ص : 23

خدای تعالی می فرماید : *إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا(1) همانا کسانی که خدا و پیامبرش را آزار می دهند ، خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برای آنها عذاب خوارکننده ای مهیّا ساخته است* .

*وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم(2) و آن کسانی که رسول خدا را می آزارند ، عذاب دردناکی برای آنهاست* .

اعتراف عمر به جنایات...


1- (٣٣) سوره الأحزاب : آیه٥٨ .
2- (٩) سوره التّوبة : آیه61 .

ص : 24

در کتاب شریف بحارالأنوار : جلد30 صفحه287 باب20 حدیث151 به سند خود از قسمت مفقود شده کتاب شریف دلائل الإمامة به سندش از سعید بن المسیّب نقل می کند که عمر بن الخطّاب علیه اللّعنة و العذاب در نامهٴ خود به معاویه ادخله الله الهاویة چنین نوشت : . . . فخرجت فاطمة فوقفت من وراء الباب ، فقالت : أَیُّهَا الضّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ! ماذا تَقُولُونَ وَ أَیَّ شَیْ ءٍ تُرِیدُونَ؟ فقلت : یا فاطمة ! فقالت فاطمة : ما تَشاءُ یا عُمَرُ؟ فقلت : ما بال ابن عمّک قد أوردک للجواب و جلس من وراء الحجاب؟ فقالت لی : طُغْیانُکَ یا شَقِیُّ أَخْرَجَنِی وَ أَلْزَمَکَ الْحُجَّةَ ، وَ کُلَّ ضالٍّ غَوِیٍّ . فقلت : دعی عنک الأباطیل و أساطیر النّساء و قولی لعلیٍّ یخرج ، لا حبّ و لا کرامة . فقالت : أَ بِحِزْبِ الشَّیْطانِ تُخَوِّفُنی یا عُمَرُ وَ کانَ حِزْبُ الشَّیْطانِ ضَعِیفاً؟ فقلت : إن لم یخرج جئت بالحطب الجزل و أضرمتها ناراً علی أهل هذا البیت و أحرق من فیه ، أو یقاد علیٌّ إلی البیعة ، و أخذت سوط قنفذٍ فضربت و قلت لخالد بن الولید : أنت و رجالنا هلمّوا فی جمع

ص : 25

الحطب ، فقلت : إنّی مضرمها . فقالت : یا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ . فضربت فاطمة یدیها من الباب تمنعنی من فتحه فرمته فتصعّب علیّ فضربت کفّیها بالسّوط فألّمها ، فسمعت لها زفیراً و بکاءً ، فکدت أن ألین و أنقلب عن الباب فذکرت أحقادعلیٍّ و ولوعه فی دماء صنادید العرب ، و کید محمّدٍ و سحره ، فرکلت الباب و قد ألصقت أحشاءها بالباب تترسه ، و سمعتها و قد صرخت صرخةً حسبتها قد جعلت أعلی المدینة أسفلها ، و قالت : یا أَبَتاهْ یا رَسُولَ اللَّهِ ! هکَذا کانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ ابْنَتِکَ ، آهِ یا فِضَّةُ ! إِلَیْکِ فَخُذِینِی فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ ما فِی أَحْشائِی مِنْ حَمْلٍ . و سمعتها تمخض و هی مستندةٌ إلی الجدار ، فدفعت الباب و دخلت فأقبلت إلیّ بوجهٍ أغشی بصری ، فصفقت صفقةً علی خدّیها من ظاهر الخمار فانقطع قرطها و تناثرت إلی الأرض(1) . . . - . . . پس فاطمه آمد و پشت در


1- برخی دیگر از منابع نامهٴ عمر لعنة الله علیه : کتاب شریف الصّراط المستقیم : جلد٣صفحه٢٥ ، کتاب الأربعین ، ملامحمّدطاهر قمی شیرازی صفحه 565- 566 از کتاب الصّراط المستقیم ، مجمع النّورین ، شیخ أبوالحسن مرندی : صفحه ١٠٥ ، شاخهٴ طوبی ، میرزا حسین نوری طبرسی مولّف کتاب شریف مستدرک الوسائل صفحه199 تحت عنوان : صورت عهدنامه که عمر ابن الخطّاب به معاویة بن ابی سفیان لعنة الله علیهما نوشته بود که از کتاب شریف بحارالأنوار از دلائل طبری متن عربی و ترجمه فارسی آن را آورده است .

ص : 26

ایستاد و گفت : ای گمراهانِ تکذیب کننده ! چه می گویید و چه می خواهید؟ گفتم : ای فاطمه ! گفت : چه می خواهی ای عمر؟ گفتم : چرا پسر عمویت تو را برای پاسخ گویی فرستاده و خود در پس پرده نشسته است؟ در پاسخ به من گفت : ای بدبخت ! سرکشی تو مرا بیرون آورد تا حجّت را بر تو و هر گمراهِ سرکش دیگر ، تمام کند . گفتم : این یاوه ها و افسانه های زنانه را از خود واگزار و به علی بگو بیرون آید که دوستی و احترامی در بین نیست . گفت : آیا مرا از لشکر شیطان می ترسانی ای عمر ، حال آنکه لشکر شیطان ناتوان است؟

ص : 27

گفتم : اگر بیرون نیاید ، هیزم خشک بسیار زیادی می آورم و کسانی را که در خانه هستند ، می سوزانم مگر اینکه علی را برای بیعت بیرون کشیده ، همراه ببریم . و تازیانهٴ قنفذ را گرفتم و زدم . و به خالد بن ولید گفتم : تو و مردان ما ، هیزم جمع کنید . سپس گفتم : من آن را برمی افروزم . فاطمه گفت : ای دشمن خدا و دشمن پیامبرش و دشمن امیرالمؤمنین . سپس فاطمه دست هایش را جلوی خانه گرفته ، نمی گذاشت در را بگشایم . سعی کردم در را بگشایم امّا این کار بر من سخت و دشوار شد . پس با تازیانه به دو دست او زدم که او را به درد آورد . صدای نالهٴ سوزناک و گریهٴ او را شنیدم . نزدیک بود نرم شوم و از در آن خانه بازگردم . در این هنگام کینه هایی که از علی داشتم و آزمندی و حرصی که او بر ریختن خون بزرگان عرب داشت و نیز نیرنگ و جادوگری محمّد را یاد کردم ، پس به در لگد زدم در حالی که فاطمه

ص : 28

شکم خود را به در چسبانده بود و از آن نگهبانی می کرد . و از او شنیدم که فریادی برآورد که گمان کردم مدینه زیر و رو شد و گفت : ای پدرجان ، ای رسول خدا ! با حبیبه و دختر تو این چنین رفتار می شود . آه ای فضّه ! مرا دریاب که به خدا سوگند طفلی که در شکم من بود کشته شد . و صدای نالهٴ او را به خاطر درد زایمان ، شنیدم در حالی که به دیوار تکیه داده بود . پس در را فشار داده و داخل شدم . به من رو آورد طوری که بینایی مرا پوشاند (جلوی دید مرا گرفت) . بدین جهت از روی مقنعه ، طوری بر گونه هایش سیلی زدم که گوشواره اش گسیخت ، (قطعه قطعه شده و) بر روی زمین پراکنده شد . . . .

نفرین حضرت فاطمه علیها السلام

حضرت فاطمه سلام الله علیها خطاب به ابوبکر لعنه الله

فرمودند : فَإِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ أَنَّکُما أَسْخَطْتُمانِی وَ ما أَرْضَیْتُمانِی وَ لَئِنْ لَقِیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله لَأَشْکُوَنَّکُما إِلَیْهِ وَاللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ

ص : 29

اللَّهَ عَلَیْکَ فِی کُلِّ صَلاةٍ أُصَلِّیها

پس همانا خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم ! به درستی که شما مراخشمگین کرده و خشنود ننمودید و چون پیامبر صلی الله علیه و آله را ملاقات کنم حتماً شکایت شما را نزد او خواهم برد . . . به خدا سوگند ! در هرنماز که به پا می دارم ، تو را نفرین می کنم . (1)


1- مدارک فرمایش حضرت فاطمه علیها السلام از کتاب های شیعیان : الشّافی فی الإمامة ، الشّریف المرتضی : جلد٤ صفحه٨٥ ، تلخیص الشّافی ، الشّیخ الطّوسی : جلد٣ صفحه١٥٢ ، الصّراط المستقیم ، البیاضی : جلد٢ صفحه٢٩٣ ، مناقب أهل البیت علیهم السلام ، المولی حیدر الشیروانی : صفحه٤٠٢ ، بحارالأنوار : جلد٢٨ صفحه٣٥٧ و جلد٢٩ صفحه ٣٢٨ ح1 و صفحه ٣٧٦ ، أعیان الشّیعة : جلد١ صفحه ٣١٨ الغدیر : جلد٧ صفحات ٢٢٩-٢٣٠ ، مأساة الزّهراء علیها السلام ، السّیّد جعفر مرتضی : جلد١ صفحه ٢٥٥ ، الهجوم علی بیت فاطمة علیها السلام ، عبدالزّهراء مهدی : صفحه ١٣٩ ، موسوعة شهادة المعصومین علیهم السلام : جلد١صفحه ١٧٩ حدیث 289-55 ، النّصّ علی أمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) ، السید علی عاشور : صفحه٢٥٠ . و از کتاب های پیروان اصحاب سقیفه ملعونه : السّقیفة وفدک ، الجوهری : صفحه١٠٤ ، الإمامة والسّیاسة ، ابن قتیبة الدینوری : جلد1 صفحه13 چاپ الفتوح الأدبیة - مصر سال 1344ه- ، و جلد1 صفحه18-19 تحقیق دکتر طه الزینی چاپ الحلبی -القاهرة سال 1378ه- ، أنساب الأشراف ، البلاذری : جلد10 صفحه79 چاپ دارالفکر ، الرّسائل السّیاسیّة ، الجاحظ : صفحه 467 چاپ مکتبة دارالهلال ، شرح نهج البلاغة ، ابن أبی الحدید : جلد16 صفحه214 نامهٴ45 به عثمان بن الأحنف ، أعلام النّساء ، عمر رضا کحالة : جلد٣ صفحه١٢١٤ .

ص : 30

بخش دوم: وجوه اعتبار دعای صنمی قریش

اشاره

ص : 31

دربارهٴ اعتبار این دعای شریف و عظیم الشّأن ، دلایل محکم بسیاری وجود دارد که برخی از آنها آورده می شود .

متن این دعای شریف ، نه تنها با قرآن و سنّت مسلّمه ، هیچ تعارضی ندارد ، بلکه شواهد بسیاری نیز در آن دو دارد که در کتاب «رشح الولاء» از آن ها یاد شده است .

عبارت های دعا بر حقایق قرآنی و تاریخی مستند دلالت دارد و کسی را دلیل بر انکار آن ها نیست .

متن این دعای شریف بر سیاق دعاهای مسلّم الصدور از خاندان عصمت و طهارت است و کسی که از دریای معارف آنان چشیده است اختلافی در آن نمی یابد .

همچنین گذشته از اینکه حتّی یک نفر از علما و محدّثین ، بر سند و متن این دعا خدشه ای وارد نکرده اند ، متن آن ، مورد قبول علما و محدّثین بوده است و فقرات آن را در موارد

ص : 32

بسیاری نقل کرده اند . این دعا ، مورد پذیرش بزرگانی هم چون فیض کاشانی ، مجلسی اوّل و دوّم ، صاحب مستدرک الوسائل و شیخ مرتضی انصاری و . . . دیگر علمای شیعه می باشد .

منابع دعای شریف صنمی قریش

کهن ترین منبع معتبری که تا کنون برای این دعای شریف شناخته شده ، کتاب «رشح الولاء فی شرح الدّعاء»می باشد .

مولّف کتاب «رشح الولاء فی شرح الدّعاء»

شیخ ابوالسّعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد الاصفهانی ملقّب ب - «سفرویه یا شفرویه» متوفی سال640 قمری هستند . ایشان دو شرح بر این دعای شریف نوشته اند که بحمدالله در سال های اخیر همراه با شرح و تحقیق شیخ قیس العطّار به چاپ رسیده و دو شرح شیخ اسعد و شرح الشّرحین شیخ قیس ، همگی بالغ بر ٧١٢ صفحه در قطع وزیری است .

جناب شیخ أسعد از شیوخ اجازات و استاد سیّد جلیل

ص : 33

علیّ بن طاووس بوده است و سیّد از ایشان اجازهٴ نقل حدیث داشته و از او با عنوان «شیخ فاضل و حافظ» یاد می کند . صاحب وسائل الشّیعة نیز از ایشان با تعبیر«عالم و فاضل و محقّق» یاد نموده است . صاحب الذّریعة می نویسد : وی از جلیل ترین های استادان سیّد ابن طاووس بوده است . مجلسی اوّل و دوم ، شیخ کفعمی و سایرین ، از او به علم و تحقیق یاد نموده اند و کسی وی را قدح نکرده است .

علما و محدّثین شیعه ، از کتاب های ایشان روایاتی را نقل کرده اند و سیّد بن طاووس ، تمامی کتاب های حدیث و فقه و سایر علوم اسلامی را از طریق وی نقل می نماید .

اعتبار و فضیلت دعای شریف صنمی قریش

جناب شیخ ابو السّعادات در صفحه ٥٨ مقدّمهٴ شرح خود می نویسد : إعلم أنّ هذا الدّعاء من غوامض الأسرار و کرائم الأوراد لأمیرالمؤمنین علیّ ( علیه السلام ) ، یواظب علیه فی لیله و نهاره و فی أوقات أسحاره خلال أدعیة أوتاره .

ص : 34

و قد روی أنّ أمیرالمؤمنین علیّاً صلوات الله علیه دخل المسجد ذات لیلة ، فظنّ أنّ المسجد خالٍ لیس فیه أحد و شرع فی صلاة اللّیل و جهر فی قراءة القرآن و ما کان له من الأوراد حتّی وصل الوتر . فلمّا ابتدأ بقراءة دعاء القنوت و فرغ ، قرأ هذا الدّعاء بصوت عال ، ظنّا بخلوّ المسجد و غیبة النّاس عنه . فلمّا فرغ من صلاته و دعائه ، جلس ، فأحسّ بحضور إنسان ، فقال : هَلْ فِی الْمَسْجِدِ أَحَدٌ؟ فأجابه عبدالله بن العبّاس رحمهما الله ، فقال : نعم ، یا أمیرالمؤمنین مملوکک .

فقال : هَلْ مَعَکَ غَیْرُکَ؟ فقال : لا ، لیس معنا ثالث . فقال : وَ هَلْ سَمِعْتَ دُعاءَ الْوَتْرِ وَ ما دَعَوْتُ بِهِ؟ فقال : نعم . فقال : هَلْ حَفِظْتَهُ؟ فقال : نعم ، حفظته یا أمیرالمؤمنین . فقال : فَاحْفَظْهُ فَإِنَّهُ مِنْ غَوامِضِ الْأَسْرارِ ، وَ لا یَطَّلِعَ عَلَیْهِ أَحَدٌ اِلّا عِتْرَتی وَ اَهْلَ بَیْتی . اَمّا عَهْدی مَعَکَ اَنْ لا تُظْهِرُ لِاَحَدٍ غَیْرَ اَهْلٍ ، وَ کُنْ بِهِ ضَنیناً . مَنْ دَعا بِهِ مِنْ خالِصِ اِعْتِقادِهِ ، وَ صَفاءِ نِیَّتِهِ ، وَ صِدْقِ طَوِیَّتِهِ قَضَی اللَّهُ لَهُ حاجاتَهُ بِفَضْلِهِ وَ بَرَکاتِهِ .

و الدعاء هذا : اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . .

توجّه کنید که امیرالمؤمنین در شب و روز و هنگام سحرگاه ،

ص : 35

در دعاهای وتر خود ، بر خواندن این دعا مواظبت می نموده و بهابن عبّاس فرمودند : این دعا ازغوامض اسرار و کرائم اوراد است و جز اهل بیت و عترت علیهم السلام از آن آگاهی ندارند و عهد من با تو آن است که آن را جز نزد کسانی که اهلیّت آن را دارند (شیعیان حافظ اسرار) ، فاش نکرده و از انجام این کار خودداری کنی . هرکس با باور پاک و صفای نیّت و راستی اش این دعا را بخواند ، خداوند به فضل و برکت هایش ، خود حاجت های او را برایش روا کند .

اضافه بر محدّثین از علمای شیعه که اعتبار این دعای شریف نزد آنان از مسلّمات است ، فقهای شیعه نیز آن را اخذ به قبول نموده اند . از میان آنان شیخ انصاری صاحب کتاب فرائد الأصول و المکاسب است که کتاب ها و نظرات ایشان هنوز از کتاب های درسی رایج در حوزه های علمیّه است . ایشان در کتاب الصّلاة : جلد1 صفحه415 می نویسد : مضافاً إلی ورود بعض الأدعیة المشتملة علی هذه الکلمة کدعاء صنمی قریش

ص : 36

الذی کان یقنت به أمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) - اضافه بر آنکه برخی از دعاهای وارد شده شامل این کلمه است ، مانند دعای صنمی قریشی که امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) پیوسته بدان قنوت می فرمودند .

صحیح بودن روایات (سندهای) دعای شریف صنمی قریش

شیخ اسعد می نویسد : لا شکّ بصحّة الرّوایات عن الرّواة الثّقات أنّ هذا الدّعاء من أوراد أمیرالمؤمنین ، و امام المتّقین ، و وصیّ رسول ربّ العالمین ، و اولاده المنتجبین ، الأئمّة المعصومین ، علیهم کرائم الصّلوات ، و شرائف التّحیّات ، و هم علی قرائته مواظبون ، و علی تلاوته مداومون ، أوقات الأسحار ، فی أوراد الأوتار- بر صحیح بودن روایاتی (دقّت کنید که می نویسد : روایات) که از راویان ثقه و مورد اعتماد نقل شده تردیدی وجود ندارد ، مبنی بر اینکه این دعا از اوراد امیرمؤمنان و پیشوای پرهیزکاران و جانشین فرستاده ی خدای جهانیان و فرزندان برگزیدهٴ او ، امامان معصوم - که گرامی ترین صلوات و شریف ترین درودها بر آنان باد - می باشد و ایشان بر

ص : 37

خواندن آن مواظبت می نمودند و بر تلاوت آن در هنگام سحرگاه ، در ضمن دعاهای وتر و نماز شب خود ، مداومت می کردند (سپس شرح را آغاز کرده است) .

ایشان تصریح دارد که این دعای شریف ، دارای روایات و سندهایی چند از جانب افراد مورد اطمینان است . کمترین جمع در عربی ، عدد سه می باشد که ایشان علاوه بر تأکید بر صحّت آنها ، اعلام می کند که در صحّت سند آن روایات ها ، جای هیچ تردیدی نیست .

شرح های دعای شریف صنمی قریش

در صفحهٴ نهم از قسمت مقدّمه محقّق کتاب رشح الولاء ، عنوان شرح های شناخته شدهٴ دعای شریف صنمی قریش را که از قرن هفتم شروع شده اند ، با ذکر مآخذ (الذّریعة و . . . ) همراه با توضیح کامل ، ٩ شرح یاد کرده که عبارتند از :

١- دو شرح مبسوط و مختصر به نام رشح الولاء فی شرح الدّعاء ، نگارش شیخ أبو السّعادات أسعد بن عبدالقاهر می باشد

ص : 38

که کهن ترین شرحی است که به دست ما رسیده است .

٢- کتاب «شرح دعاء صنمی قریش» نگارش ملا علی عراقی که آن را در سال٨٧٨ قمری نگاشته است .

٣- کتاب «شرح دعاء صنمی قریش» نگارش ملا عیسی خان اردبیلی که شرحی نیکو فایده بوده و آن را در سرزمین هند نگاشته است .

٤- «شرح دعاء صنمی قریش» نگارش یوسف بن حسین بن محمّد نصیر طوسی اندرودی .

٥-«ذخر العالمین فی شرح دعاء الصّنمین» نگارش ملا محمّد مهدی بن مولی علی اصغر بن محمّد یوسف قزوینی ، که به زبان فارسی نگاشته شده و در سال ١١١٦ قمری نگارش آن پایان یافته است .

٦- «شرح دعاء صنمی قریش» که شرحی به زبان فارسی و در غایت گستردگی بوده و نزد محدّث میرزا عبدالرّزّاق همدانی

ص : 39

یافت شده است .

٧- «نسیم العیش فی شرح دعاء صنمی قریش» نگارش میر سیّد علیّ بن مرتضی طبیب موسوی دزفولی که نگارش آن را در ماه محرّم سال١١٦٦ قمری به پایان رسانده است .

٨- «شرح دعاء صنمی قریش» نگارش میرزا محمّدعلی مدرّس چهاردهی نجفی .

٩- «ضیاء الخافقین فی شرح دعاء الصّنمین» که ترجمه گونهٴ رشح الولاء است .

ما نیز به آن اضافه می کنیم :

١٠- «شرح دعاء صنمی قریش» نگارشملا حبیب الله شریف کاشانی متوفی سال ١٣٤٠قمری . به علاوه محدّثینی چون مجلسی اوّل در شرح من لا یحضره الفقیه عربی و فارسی ، مجلسی دوّم در بحارالأنوار و . . . و سایر محدّثین از علما ، فقراتی از این دعای عظیم الشّأن را

ص : 40

شرح نموده اند .

برخی دیگر از منابع در دسترس دعای شریف صنمی قریش

١- کتاب فضائل اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله و مناقب اولاد بتول علیهم السلام نگارش عمادالدّین حسن بن علی طبری و تصحیح رسول جعفریان است . ایشان از علمای قرن هفتم و از معاصرین خواجه نصیر الدّین طوسی و علامه حلّی بوده است . وی در جلد٢ صفحه١٧٦ گوید : . . . و اگر این راست بودی ، علی روایت ابن عبّاس امیرالمؤمنین علیّ ( علیه السلام ) دعای : اللّهمّ العن صنمی قریش نخواندی و ائمّه از ایشان تظلّم نزدندی جهاراً و عیاناً .

٢- کتاب «دقائق التّأویل و حقائق التّنزیل» به زبان فارسی ، نگاشته حسنی ابوالمکارم محمود بن محمّد از علمای قرن هفتم می باشد . ایشان در صفحه68 گوید : «جبت» و «طاغوت» اشارتست به أکابر اهل باطل از منافقان صحابه ، چنانک امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) در دعا فرموده است : اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ

ص : 41

قُرَیْشٍ وَ جِبْتَیْها . . . و دعا را شرح کرده اند .

٣- «المحتضر»نوشته شیخ حسن بن سلیمان حلّی از علمای قرن هشتم و از شاگردان فقیه شیعه شهید اوّل است . وی در صفحه٧١ حدیث ٩٣می نویسد : و قد روی أن أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) قنت فی صلاته بقوله : اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَجِبْتَیْها وَ . . . - و به تحقیق روایت شده است که امیر المؤمنین ( علیه السلام ) در قنوت خود این دعا را خوانده اند .

هم چنین در صفحه ١١١ حدیث ١٣٩ می نویسد : و ممّا یدلّ علی ما قلناه من أنّهما کانا منافقین غیر مؤمنین ما سمع من قنوت مولانا أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) و هو هذا : اللَّهُمَّ [ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ] الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . - و از جمله چیزهایی که دلالت می کند بر آنچه گفتیم -مبنی بر اینکه آن دو (ابوبکر و عمر علیهما اللّعنة) منافق بوده و مؤمن نبودند - آن است که از قنوت نماز مولانا امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) شنیده شد که فرمود : اللَّهُمَّ [ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ] الْعَنْ صَنَمَیْ

ص : 42

قُرَیْشٍ وَ . . . .

٤و٥- کتاب «المصباح (جنّة الأمان الواقیة) »و کتاب «البلد الأمین» نگارش شیخ ابراهیم بن علیّ عاملی کفعمی متوفی سال 905 قمری . ایشان در صفحه ٥٥٢ از کتاب المصباح می نویسد : ثمّ ادع بهذا الدّعاء المرویّ عن علیّ ( علیه السلام ) : سپس دعا کن به این دعا که از حضرت علی ( علیه السلام ) روایت شده است : اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . .

٦- کتاب شریف «روضةالمتّقین فی شرح من لایحضره الفقیه » نگارش ملامحمّد تقی مجلسی اوّل متوفی سال١٠٧٠ هجری در جلد٥ صفحه ٢٤٢ می نویسد : کما کنّی عن العمرین فی دعاء صنمی قریش بالجبتین و الطاغوتین ، بل الظاهر و الشائع من الأخبار عن الأئمّة الأطهار سلام اللّه علیهم أنّ کلّما ورد فی الآیات من الجبت و الطاغوت و غیرهما فهم المراد منها و إن شئت التفصیل فلاحظ الکافی ، و بصائر الدرجات ، و المحاسن ، و غیرها بل الظاهر من الأخبار أنّه لا تحصل الولایة إلّا بالبراءة منهم و من أتباعهم ، و لهذا لم یرد دعاء یذکر فیه

ص : 43

الولایة إلّا و هی متَّبعة بالبراءة فتدبّر -چنان که به کنیه از دو عمر (ابوبکر و عمر) در دعای صنمی قریش ، دو جبت و دو طاغوت یاد شده است ، بلکه از اخباری که از امامان اطهار- که درود خدا بر آنان باد - آشکار و مشهور است ، این است که آنچه در آیات قرآن ، سخن از جبت و طاغوت و غیر اینها شده ، مقصود آنان هستند و اگر تفصیل بیشتر خواستی ، کتاب های الکافی و بصائر الدّرجات و المحاسن و غیر آن ها را ملاحظه نما . بلکه از احادیث آشکار است که ولایت ، جز به بیزاری جستن از آن ها (ابوبکر و عمر و . . . ) و پیروان آن هاحاصل نمی شود و به همین جهت است که دعایی وارد نشده مگر اینکه به دنبال آن برائت نیز آمده است ، بنابراین تدبّر نما .

٧- وی در کتاب شریف «لوامع صاحبقرانی» در شرح فارسی کتاب من لایحضره الفقیه جلد٦ صفحه٢٣٨ می نویسد : و در دعای صنمی قریش نیز حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اشاره فرمود که : وَ دَبابٍ دَحْرَجُوها . . . .

در جلد٨ صفحه٥٩٠ گوید : و تسمیه ایشان به جبت و طاغوت ابتدا از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شد

ص : 44

در دعای صنمی قریش که آن حضرت در قنوت و سجده نماز شب و غیر آن می خواندند ، و چون لفظ لات و عزّی مؤنّث است کنایه از آن دو ملعونه (عائشة و حفصة) است که نماز کسی تمام نشود تا در تعقیب آن نماز چهار مرد و چهار زن را لعنت نکند و آن : فلان (ابوبکر) و فلان (عمر) و فلان (عثمان) و معاویه است ، و فلانه (عایشه) و فلانه (حفصه) و امّ الحکم خواهر معاویه و هند مادر آن ملعون است .

٨- کتاب شریف «الوافی» نگارش ملا محمّد محسن فیض کاشانی متوفی سال١٠٩١ قمری است . وی در جلد٢ صفحه٢١٧ می نویسد : . . . أراد بالصنمین الأوّلین کما فی دعاء

ص : 45

صنمی قریش . . . - (امام محمّدباقر ( علیه السلام ) ) با فرمایش خود از صَنَمَین (دوبت) ، دو اوّلی (ابوبکر و عمر) را اراده نموده چنان که در دعای صنمی قریش است . . . .

٩- کتاب «علم الیقین فی اصول الدّین»نگارشملامحسن فیض کاشانی . او در جلد٣صفحه٨٣٠ فصل٧ (تظلّم مولانا أمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) . . . ) می نویسد : و لیعلم أنّ تظلّم مولاناأمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) ممّن تقدّم ، علیه کثیر فی کلامه و خطبه و دعواته ، و سنذکر شیئا من ذلک : فمنه ما رواه الکفعمی عن ابن عبّاس ، عن علیّ ( علیه السلام ) : أنّه کان یقنت بهذا الدعاء فی صلاته و قال : إنّ الدّاعی به کالرّامی مع النّبی صلی الله علیه و آله فی بدر و احد و حنین بألف ألف سهم و هو : اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . -و باید دانست که به یقین مولای ما امیرمؤمنان ( علیه السلام ) از پیشینیان خود (ابوبکر و عمر و عثمان) در سخنان ، خطبه ها و دعاهای خود ، تظلّم می فرمود و به زودی برخی از آن را ذکر می کنیم : از جمله متنی است که

ص : 46

کفعمی آن را از ابن عبّاس از حضرت علی ( علیه السلام ) نقل کرده است که حضرت در نماز به آن قنوت می کردند و فرموده اند : همانا (ثواب) کسی که این دعا را بخواند مانند کسی است که در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ بدر و احد و حنین ، هزار هزار تیر (به سوی کافران) پرتاب کرده باشد ، و آن دعا این است : اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . .

١٠- کتاب «قرّة العیون» تألیف ملا محسن فیض کاشانی نشر دار الکتاب الإسلامی است . وی در صفحه٤١٧ می نویسد : کلمة فیها اشارة الی ارتداد أکثر هذه الأمّة بعد نبیّها و السبب فی ذلک . . . و قد أشار أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) إلی بعض منکراتهم فی دعاء صنمی قریش -سخنی در اشاره به ارتداد بیشتر این امّت و سبب آن . . . همانا امیرمؤمنان در دعای صنمی قریش به برخی از آن هااشاره نموده است .

١١- کتاب «نوادر الأخبار» نوشتهٴملا محسن فیض کاشانی نشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی تهران . او در

ص : 47

صفحه١٨٤ می نویسد : باب إظهار مخالفتهم بعد وفاة النّبی صلّی اللّه علیه و آله و ارتدادهم جهراً . . . و قد أشار أمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) إلی بعضها فی دعاء صنمی قریش -باب آشکار نمودن مخالفتشان با ولایت پس از وفات پیامبر صلّی الله علیه و آلهو ارتداد آشکار آنان . . . و به تحقیق امیرمؤمنان ( علیه السلام ) در دعای صنمی قریشبه برخی از آن ها اشاره نموده است .

١٢- مرحوم علّامه ملا محمّدباقر مجلسی دوّم متوفّی سال١١١١ قمری . ایشان در دائرة المعارف عظیم شیعه بحارالأنوار جلد30 صفحه393 حدیث166و١٦٧ می گوید : ودعاء صنمی قریش مشهور بین الشّیعة ، ورواه الکفعمی عن ابن عبّاس ، أنّ أمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) کان یقنت به فی صلاته -و دعای صنمی قریش که در میان شیعیان مشهور است و کفعمی آن را از ابن عبّاس چنین نقل کرده کهامیرالمؤمنین ( علیه السلام ) به آن دعا قنوت می کردند . سپس دعا را

آورده است .

ص : 48

و در جلد31صفحه631حدیث133 می نویسد : سلف دعاء صنمی قریش الذی هو دعاء رفیع الشّأن ، عظیم المنزلة ، رواه عبداللّه ابن عبّاس عن علیّ ( علیه السلام ) أنّه کان یقنت به ، وقال : اِنَّ الدّاعِیَ بِهِ کَالرّامِی مَعَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ بِأَلْفِ أَلْفِ سَهْمٍ -دعای صنمی قریش گذشت - که دعایی بلند مرتبه و عظیم المنزلة است - که عبدالله ابن عبّاس از حضرت علی ( علیه السلام ) آن را روایت کرده و این که حضرت پیوسته به آن قنوت می کرده و فرموده اند : همانا (ثواب) دعاکننده به این دعا چون کسی است که در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ بدر و احد و حنین هزار هزار تیر (به سوی کافران) پرتاب نموده باشد .

١٣- «ترجمه فرحة الغری» علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی دوّم در صفحه103ب6 گوید : و تسمیه به جبت و طاغوت ابتداء از حضرت امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) شد در دعای صنمی قریش که آن حضرت در قنوت و سجده نماز شب و غیر آن

ص : 49

می خواندند . (نام گذاری ابوبکر و عمر به «جبت» و «طاغوت» نخست از جانب امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) و آن هم در دعای صنمی قریش - که در قنوت و سجده نماز و . . . می خوانده اند - صورت گرفت) .

١٤- کتاب «نورالبراهین» نگاشته سیّد جلیل نعمةالله جزائری متوفی سال ١١١٢هجری نشر اسلامی قم است . ایشان در جلد٢صفحه٣٤٤ چنین مرقوم فرموده است : هم أصنام قریش ، کما یظهر من دعائه علیه السلام فی دعاء صنمی قریش واللّعن علیهما - آنان (ابوبکر و عمر) بت های قریش اند ، چنان که از دعای حضرت علی ( علیه السلام ) در دعای صنمی قریش و لعنت نمودن آن دو آشکار می شود .

١٥- کتاب شهاب ثاقب تألیف ملا مهدی نراقی متوفی سال1244 هجری ، نشر کنگره بزرگداشت محقّقان نراقی در سال 1380 خورشیدی است . وی در صفحه٢٩ می نویسد : و در دعای صنمی قریش که به حدّ یقین رسیده است که از کلام

ص : 50

معجز نظام حضرت امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) است و عدول مشایخ شیعه به طرق معتبره ، این دعا را از آن حضرت روایت کرده اند اشاره به این معنی شد و در آن دعا حضرت ابتدا فرموده که «اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ جِبْتَیْها وَ طاغُوتَیْها . . . » یعنی : بار خدایا لعن کن بر دو صنم قریش و بر دو جبت و دو طاغوت قریش . بعد از آن به ازای عمل بدی که ایشان کرده اند ، لعنی بر ایشان کرده است و آن اعمال را به تفصیل اسم برده از غصب خلافت و منع ارث ، و منبر پیغمبر صلی الله علیه و آله را خالی کردن از وصیّ او و غیر ذلک از اعمال قبیحه ایشان تا آن که ایشان را لعن کرده به سبب بالا رفتن ایشان بر عقبه و انداختن دبّاب بر پیش پای پیغمبر صلی الله علیه و آله ، و اکثر فقرات آن دعا نصّ صریح است که مراد از صنمی قریش اول و ثانی اند و هر که ملاحظه فقرات آن رابکند می داند که حضرت امیر ( علیه السلام ) از ایشان چه در دل داشته (است) .

ص : 51

١٦- کتاب شریف«مستدرک الوسائل»نوشته میرزا حسین نوری طبرسی متوفی سال١٣٢٠ هجری چاپ موسّسة آل البیت علیهم السلام است . وی درجلد 4 صفحه 405 حدیث 50 21/8 از کتاب «البلدالأمین» و «جنّةالأمان» کفعمی از حضرت علی ( علیه السلام ) نقل نموده که حضرت به آن قنوت می کردند و فرموده اند : اِنَّ الدّاعِیَ بِهِ کَالرّامِی مَعَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فی بَدْرٍ وَ أُحُدٍ بِأَلْفِ أَلْفِ سَهْمٍ - برای دعا کننده به این دعا (ثواب) کسی است که در رکاب پیامبر صلّی الله علیه و آله در جنگ بدر و احد ، هزار هزار تیر (به سوی کافران) پرتاب نموده باشد .

١٧- و میرزا حبیب الله خویی متوفی سال ١٣٢٤ قمری در جلد14صفحه397 «منهاج البراعة» در شرح بر نهج البلاغة می نویسد : . . . دعاؤه المعروف بدعاء صنمی قریش الّذی کان یواظب علیه فی قنوته و سایر أوقاته ، و قد رواه غیر واحد من أصحابنا قدّس اللّه أرواحهم فی مؤلّفاتهم ، و أحببت

ص : 52

نقله هنا لکونه أنقض لظهر النّاصبین ، و أرغم أنف المعاندین ، و أبطل لزعم من توهّم ثناء أمیرالمؤمنین لهذین الذین لا حریجة لهما فی الدّین - . . . دعای حضرت علی ( علیه السلام ) که معروف است به «دعای صنمی قریش» که در قنوت و سایر اوقات شان ، به خواندن آن مواظبت می نمودند . و نه یک تن (شمار بسیاری) از اصحاب ما (شیعیان) قدّس الله ارواحهم در نوشته های خود آن را روایت نموده اند و من نیز دوست داشتم آن را در اینجا نقل نمایم زیرا آن بر ناصبیان کمرشکن تر ، و بر ساییدن بینی دشمنان کاری تراست و برای ادّعای کسانی که توهّم می کنند امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) این دو تن را (عمر و ابوبکر) - که جایگاهی در دین ندارند - ثنا گفته است ، باطل کننده تر است .

١٨- کتاب «التّعلیقة علی المکاسب» نگاشته سیّد مجاهد عبدالحسین لاری متوفی سال ١٣٤٢ هجری چاپ مؤسسة المعارف الإسلامیة - قم است . وی در جلد١صفحه٢٣٢

ص : 53

می نویسد : بل کان علیّ علیه السّلام یقنت بلعن صنمی قریش فی کلّ غداة - بلکه حضرت علی ( علیه السلام ) در هر صبح گاه به دعای صنمی قریش قنوت می فرمود .

١٩- کتاب گران سنگ دائرة المعارف فقه مأثور اهل بیت اطهار علیهم السلام «جامع أحادیث الشّیعة» که به دستور و إشراف آیةالله بروجردی رحمه الله علیه گردآوری شده است ، این دعای شریف را در جلد 5 صفحه312 حدیث 3256 (14) از مستدرک الوسائل آورده است .

٢٠- آیةالله مرعشی نجفی رحمه الله علیه در گنجینهٴ ارزشمند «شرح إحقاق الحق» جلد 1 صفحه 337 می نویسند : . . . کما أشار إلیه مولانا أمیرالمؤمنین علیّ ( علیه السلام ) ، فی دعاء صنمی قریش ، بقوله : اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . - چنان که مولای ما امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) در دعای صنمی قریش به این موضوع اشاره نموده است به فرمایش خود : اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ . . . .

علاوه بر تمام اینها ، دعاهایی وجود دارند که در مضمون و

ص : 54

الفاظ با دعای شریف صنمی قریش شباهت بسیاری دارند . از جمله دعای ارزشمندی است که سیّد جلیل ابن طاووس در کتاب شریف مهج الدّعوات از کتاب جامعی قدیمی تألیف محمّد بن محمّد بن عبدالله بن فاطر به سند متّصل خود از شیخ صدوق و او به سند متّصل خود از امام صادق ( علیه السلام ) نقل می کندکه فرمود : مِنْ حَقِّنا عَلَی أَوْلِیائِنا وَ أَشْیاعِنا أَنْ لایَنْصَرِفَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ مِنْ صَلاتِهِ حَتَّی یَدْعُوَ بِهذَا الدُّعاءِ وَ هُوَ - از جمله حقوق ما (اهل بیت) بر دوستان و شیعیانمان این است که از نماز خود فارغ نشوند جز آنکه این دعا را بخوانند :

دعای امام صادق علیه السّلام در تعقیب نماز

ص : 55

اللّهُمَّ اِنّی اََسْاََلُکَ بِحَقِّکَ الْعَظیمِ الْعَظیمِ ، اََنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ ، وَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ صَلاةً تامَّةً دائِمَةً ، وَ اََنْ تُدْخِلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ مُحِبّیهِمْ ، وَ اََوْلیائِهِمْ ، حَیْثُ کانُوا ، وَ اََیْنَ کانُوا ، فی سَهْلٍ ، اََوْ جَبَلٍ ، اََوْ بَرٍّ ، اََوْ بَحْرٍ ، مِنْ بَرَکَةِ دُعائی ، ما تُقِرُّ بِهِ عُیُونَهُمْ .

خدایا ! از تو می خواهم به حقّ تو که بزرگ است بزرگ ، که بر محمّد و خاندان پاک او درود فرستی ، و بر آنان درودی جاودان بفرستی و اینکه از برکت دعای من بر محمّد و آ ل محمّد و دوست داران و پیروان ایشان ، هر کجا که باشند ، در همواری یا کوهستان یا بیابان یا دریا ، چیزی را داخل کنی که چشمان ایشان به سبب آن روشن شود .

ص : 56

اِحْفَظْ یا مَوْلایَ الْغائِبینَ مِنْهُمْ ، وَ ارْدُدْهُمْ اِلی اََهالیهِمْ سالِمینَ ، وَ نَفِّسْ عَنِ الْمَهْمُومینَ ، وَ فَرِّجْ عَنِ الْمَکْرُوبینَ ، وَ اکْسُ الْعارینَ ، وَ اََشْبِعِ الْجائِعینَ ، وَ اََرْوِ الظّامِئینَ ، وَ اقْضِ دَیْنَ الْغارِمینَ ، وَ زَوِّجِ الْعازِبینَ ، وَ اشْفِ مَرْضَی الْمُسْلِمینَ ، وَ اََدْخِلْ عَلَی الْاَمْواتِ ما تَقَرُّ بِهِ عُیُونُهُمْ ، وَ انْصُرِ الْمَظْلُومینَ مِنْ اََوْلیاءِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ، وَ اََطْفِئْ نائِرَةَ الْمُخالِفینَ .

ص : 57

ای مولای من ! غایبان ایشان را نگهبانی کن و آنان را سلامت به خانواده هایشان بازگردان . و (غم را) از غمگینان و (اندوه را) از اندوهناکان زایل کن . برهنه ها را بپوشان و گرسنه ها را سیر گردان و تشنگان را سیراب فرما و قرض قرض داران را ادا کن و عزبان را کدخدا کن و بیماران مسلمانان را شفا ده و بر مردگان آن چیزی را وارد گردان که به سبب آن دیدگان ایشان روشن شود و ستم دیدگان از پیروان آ ل محمّد علیهم السّلام را یاری کن و آتش (دشمنی) مخالفین را خاموش فرما .

ص : 58

اللّهُمَّ وَ ضاعِفْ لَعْنَتَکَ ، وَ بَاْسَکَ ، وَ نَکالَکَ ، وَ عَذابَکَ ، عَلَی اللَّذَیْنِ کَفَرا نِعْمَتَکَ ، وَ خَوَّنا رَسُولَکَ ، وَ اتَّهَما نَبیَّکَ ، وَ بایَناهُ ، وَ حَلّا عَقْدَهُ فی وَصیِّهِ ، وَ نَبَذا عَهْدَهُ فی خَلیفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ ، وَ ادَّعَیا مَقامَهُ ، وَ غَیَّرا اََحْکامَهُ ، وَ بَدَّلا سُنَّتَهُ ، وَ قَلَّبا دینَهُ ، وَ صَغَّرا قَدْرَ حُجَجِکَ ، وَ بَدَءا بِظُلْمِهِمْ ، وَ طَرَّقا طَریقَ الْغَدْرِ عَلَیْهِمْ ، وَ الْخِلافِ عَنْ اََمْرِهِمْ ، وَ الْقَتْلِ لَهُمْ ، وَ اِرْهاجِ الْحُرُوبِ عَلَیْهِمْ ، وَ مَنْعِ خَلِیفَتِکَ مِنْ سَدِّ الثَّلْمِ ، وَ تَقْویمِ الْعِوَجِ ، وَ تَثْقیفِ الْاَوَدِ ، وَ اِمْضاءِ الْاَحْکامِ ، وَ اِظْهارِ دینِ الْاِسْلامِ ، وَ اِقامَةِ حُدُودِ الْقُرْآنِ .

ص : 59

خداوندا ! لعنت ، شکنجه و عذابت را برای آن دو نفر دوچندان کن که نعمت تو را انکار و به پیامبرت خیانت کرده و تهمت زدند و او را دور و پیمان بسته شدهٴ او دربارهٴ وصیّ اش را شکستند و پس از او پیمانش را دربارهٴ جانشینش گسسته و جایگاه او را (برای خود) ادّعا نمودند . احکام و سنّت او را تغییر ، دین او را واژگون و ارزش حجّت های تو راکوچک شمردند و آغازگر ستم به ایشان بودند و رهسپار مسیر نیرنگ بر ایشان شدند ، مخالفت با دستور ایشان ، کشتنشان و آتش افروزی جنگ ها علیه ایشان و بازداشتن جانشین تو از اینکه شکاف های دین را ببندد و کژی ها را راست کرده و ناهماهنگی ها را هموار و احکام را جاری و دین اسلام را آشکار سازد و حدهای قرآن را بر پا دارد .

ص : 60

اللّهُمَّ الْعَنْهُما ، وَ ابْنَتَیْهِما ، وَ کُلَّ مَنْ مالَ مَیْلَهُمْ ، وَ حَذا حَذْوَهُمْ ، وَ سَلَکَ طَریقَتَهُمْ ، وَ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ ، لَعْناً لا یَخْطُرُ عَلی بالٍ ، وَ یَسْتَعیذُ مِنْهُ اَهْلُ النّارِ .

خدایا ! آن دو نفر و دو دختر آنان را لعنت کن . و نیز لعنت کن تمام کسانی را که به انحراف آنان ، گرایش کرده باشند و مانند پیروی آنها پیروی کرده و راه آنان را رهروی کرده باشند و بدعت آنان را پیش انداخته باشند ، چنان لعنتی که بر خاطر هیچ کس نگذرد و اهل آتش از آن پناه جویند .

ص : 61

اِلْعَنِ اللّهُمَّ مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ ، وَ اتَّبَعَ اََمْرَهُمْ ، وَ دَعا اِلی وَلایَتِهِمْ ، وَ شَکَّ فی کُفْرِهِمْ ، مِنَ الْاَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ .

خدایا لعنت کن هر کس که گفتار ایشان را اطاعت کرده و فرمان آنها را پیروی کرده باشد و مردم را به دوستی آنها فرا خوانده و در کفر آنها شک داشته باشد ، از پیشینیان و پسینیان .

ثُمَّ ادْعُ بِما شِئْتَ (1) -سپس دعا کن به هرچه خواهی .


1- بحارالأنوار : جلد٣٠ صفحه 395 باب٢٠ حدیث 169 و جلد٨٣ صفحه ٥٩ حدیث ٦٧ از کتاب شریف مهج الدّعوات : صفحه ٣٣٣ .

ص : 62

همچنین از جمله دعاهایی که محتوایی شبیه به دعای صنمی قریش دارد ، دعایی از امام رضا ( علیه السلام ) است که حضرت فرموده اند : (1) مَنْ دَعا فِی سَجْدَةِ الشُّکْرِ بِهذَا الدُّعاءِ کانَکَ الرّامِی مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَوْمَ بَدْرٍ ( فی بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ بِأَلْفِ أَلْفِ سَهْمٍ ) (2) . قالا : قلنا : فنکتبه؟ قال : اُکْتُبا إِذا أَنْتُما سَجَدْتُما سَجْدَةَ


1- مهج الدّعوات : و منذلک دعاء آخر لمولانا الرّضا علیه السلام فی سجدة الشّکر رویناه بإسنادنا إلی سعد بن عبداللّه فی کتاب فضل الدّعاء ، وقال أبوجعفر : عن محمّدبن إسماعیل بن بزیع ، عن الرّضا ، و بکیر بن صالح ، عن سلیمان بن جعفر ، عن الرّضا ، قالا : دخلنا علیه و هو ساجد فی سجدة الشّکر فأطال فی سجوده ثمّ رفع رأسه فقلنا له : أطلت السّجود؟ فقال : . مهج الدّعوات : 257 . سایر منابع : المصباح کفعمی : صفحه553فصل٤٤ از مهج الدّعوات ، بحارالأنوار : جلد ٨٣ صفحه ٢٢٣ باب ٤٤ حدیث 44 از مهج الدّعوات و جلد٣٠ صفحه ٣٩٣ باب٢٠ حدیث 166 و ١٦٧ از مهج الدّعوات و المصباح ، مستدرک الوسائل : جلد ٥ صفحه ١٣٩ باب ٥ حدیث 5516 -13 و حدیث 5517 - 14 از مهج الدّعوات و البلدالأمین .
2- المصباح .

ص : 63

الشُّکْرِ فَتَقولا :

هرکس این دعا را در سجده ی شکر بخواند مانند کسی است که در جنگ بدر و احد و حنین با هزار هزار تیر پیامبرخدا صلی الله علیه و آله را همراهی کرده باشد . (راویان گویند : ) عرض کردیم : دعا را بنویسیم؟ حضرت فرمود : بنویسید . چون سجده شکر به جا می آورید ، بگویید :

دعای امام رضا علیه السّلام در سجده شکر

ص : 64

اللّهُمَّ الْعَنِ اللَّذَیْنِ بَدَّلا دینَکَ ، وَ غَیَّرا نِعْمَتَکَ ، وَ اتَّهَما رَسُولَکَ(1)

، وَ خالَفا مِلَّتَکَ ، وَ صَدّا عَنْ سَبیلِکَ ، وَ کَفَرا آلاءَکَ ، وَ رَدّا عَلَیْکَ کَلامَکَ ، وَ اسْتَهْزَءا بِرَسُولِکَ ، وَ قَتَلَا ابْنَ نبیِّکَ ، وَ حَرَّفا کِتابَکَ ، وَجَحَدا آیاتِکَ ، وَ سَخِرا بِآیاتِکَ ، وَ اسْتَکْبَرا عَنْ عِبادَتِکَ ، وَ قَتَلا اَوْلیاءَکَ ، وَ جَلَسافی مَجْلِسٍ لَمْ یَکُنْ لَهُما بِحَقٍّ ، وَح َمَلَا النّاسَ عَلی اَکْتافِ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمُ الصَّلَواتُ وَ السَّلامُ) (2) .


1- المصباح : صَلَّی اللّه ُعَلَیْهِ وَ آلِهِ .
2- البحار .

ص : 65

خدایا ! لعنت کن آن دو نفری را که دین تو را تغییر داده و نعمت تو را دگرگون کردند (به کیفر و عذاب تبدیل کردند) و به پیامبرت تهمت زدند و با آیین تو مخالفت کرده و (مردم را) از (رهروی) راه تو باز داشتند . نسبت به نعمت های تو کفر ورزیده و سخن تو را بر تو بازگرداندند پیامبرت را ریش خند کردند و فرزند پیامبرت را کشتند . کتاب تو را تحریف کردند

و آیات تو را تکذیب و انکار کردند و استهزا نمودند و نشانه های تو را به ریش خند گرفتند و نسبت به پرستش تو تکبّر ورزیدند . اولیاء تو را کشتند و در جایگاهی نشستند که سزاوار آنان نبود و مردم را بردوش های آل محمّد علیهم الصّلوات و السّلام سوارکردند .

ص : 66

اللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً یَتْلُو بَعْضُهُ بَعْضاً ، وَ احْشُرْهُما وَ اَتْباعَهُما اِلی جَهَنَّمَ زُرْقاً . اللّهُمَّ اِنّا نَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِاللَّعْنَةِ لَهُما(1) ، وَ الْبَراءَةِ مِنْهُما ، فِی الدُّنْیاوَ الْآخِرَةِ . اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ ، وَ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیٍّ وَ ابْنِ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ(2) ، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ .


1- البحار١ : عَلَیْهِما .
2- المصباح : بِنْتِ رَسُولِکَ .

ص : 67

خداوندا ! آن دو شخص را لعنت کن ، لعنتی پی درپی ، و آنان و پیروان آنان رابه سوی جهنّم روان کن در حالی که کور باشند . خدایا ! همانا ما به درگاه تو تقرّب می جوییم به سبب و وسیلهٴ لعنت فرستادن بر آن دو و بیزاری جستن از ایشان در دنیا و آخرت . خداوندا ! بر کشندهٴ امیرالمؤمنین لعنت فرست و کشندهٴ امام حسین ، پسرعلی و فاطمه دختر رسول الله صلی الله علیه و آله را لعنت کن .

ص : 68

اللّهُمَّ زِدْهُما عَذاباً فَوْقَ عَذابٍ(1) ، وَ هَواناً فَوْقَ هَوانٍ ، وَ ذُلًّا فَوْقَ ذُلٍّ ، وَ خِزْیاً فَوْقَ خِزْیٍ . اللَّهُمَّ دُعَّهُما فِی النّارِ(2) دَعّاً ، وَ اَرْکِسْهُما فی اَلِیمِ عَذابِکَ رَکْساً . اللَّهُمَّ احْشُرْهُما وَ اَتْباعَهُما اِلی جَهَنَّمَ زُمَراً .

خداوندابر عذاب ، خواری ، خفّت و رسوایی آنان ، عذاب ، خواری ، خفّت و رسوایی دیگری بیفزا . خدایا ! آنان رابه

سختی ویژه ای در آتش رانده و درعذاب دردناکت ، به شدّت سرنگون فرما . خداوندا ! آن دو و پیروان آنان را دسته جمعی به سوی جهنّم روان فرما .


1- البحار : الْعَذابِ .
2- البحار : إِلَی النّارِ .

ص : 69

اللّهُمَّ فَرِّقْ جَمْعَهُمْ ، وَ شَتِّتْ اَمْرَهُمْ ، وَ خالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ ، وَ بَدِّدْ جَماعَتَهُمْ ، وَ الْعَنْ اَئِمَّتَهُمْ ، وَ اقْتُلْ قادَتَهُمْ ، وَ سادَتَهُمْ ، وَ کُبَراءَهُمْ ، وَ الْعَنْ رُؤَساءَهُمْ ، وَ اکْسِرْ رایَتَهُمْ ، وَ اَلْقِ الْبَأسَ بَیْنَهُمْ ، وَ لا تُبْقِ مِنْهُمْ دَیّاراً .

خداوندا ! جمع آنها را پراکنده و کار ایشان را از هم گسیخته گردان . اتّحاد آنها را از بین ببر . جماعت آنها را متفرّق و پیشوایان آنها را لعنت کن . سرکردگان ، برگزیدگان و بزرگان آنها را بکُش و سران آنها را لعنت کن و شکوه

پرچم آنان را بشکن . اندوه و سختی را میان آنها قرار بده ویک نفر از آنها را باقی نگذار .

ص : 70

اللّهُمَّ الْعَنْ اَباجَهْلٍ وَ الْوَلیدَ ، لَعْناً یَتْلُو بَعْضُهُ بَعْضاً ، وَ یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً . اللّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً یَلْعَنُهُما بِهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ ، وَ کُلُّ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ ، وَ کُلُّ مُؤْمِنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلْإیمانِ . اللّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً یَتَعَوَّذُ اَهْلُ النّارِ مِنْهُ وَ مِنْ عَذابِهِما . اللّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً لَمْ یَخْطُرْ(1) لِاَحَدٍ بِبالٍ . اللّهُمَّ الْعَنْهُما فی مُسْتَسِرِّ سِرِّکَ ، وَ ظاهِرِ عَلانِیَتِکَ ، وَ

عَذِّبْهُما عَذاباً فِی التَّقْدیرِ (وَ فَوْقَ التَّقْدیرِ) (2) ، وَ شارِکْ مَعَهُمَا ابْنَتَیْهِما ، وَ اَشْیاعَهُما ، وَ مُحِبّیهِما ، وَ مَنْ شایَعَهُما ، إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ .


1- البحار : لا یَخْطُرُ .
2- المصباح .

ص : 71

خداوندا ! ابوجهل و ولید را لعنت کن ، لعنتی متداوم و پی در پی . خداوندا ! آن دو نفر را لعنت کن لعنتی که به سبب آن ، هر فرشتهٴ مقرّب و هر پیامبر فرستاده شده و هر مؤمنی که قلبش برای ایمان مورد سنجش قرار گرفته است ، آن دو نفر را لعنت کند . خدایا ! آن دو را به لعنتی لعنت کن که اهل آتش از آن و از عذاب آن دو پناه می جویند . خدایا ! آن دو را به لعنتی لعنت کن که به خاطر هیچ کس خطور نکرده باشد . خداوندا ! آن دو را در پنهانیِ راز خود و در عیانیِ آشکارخود لعنت کن و آنها را به عذابی معذّب فرما که در تقدیر (و بلکه فراتر از تقدیر) است . و با آنان شریک گردان دختران ، پیروان و دوست داران ا یشان و نیز هر کسی را که از آنان پیروی کرد . همانا تو شنوندهٴ دعا هستی .

بخش سوم: متن تلفیقی دعای صنمی قریش از مولی الموحّدین امیرالمؤمنین(ع)

ص : 72

این متن بنابر نقل کتاب رشح الولاء بوده و عبارت های اختلافی آن با سایر منابع دعا ، در [ ] آورده می شود .

(اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ) .

دعای صنمی قریش با صدای آقای محسن فرهمند

دعای صنمی قریش با صدای آقای طاهری

اللَّهُمَّ الْعَنْ صَنَمَیْ قُرَیْشٍ ، وَ جِبْتَیْها ، وطاغُوتَیْها ، وَاِفْکَیْها ، وَ ابْنَتَیْهِما اللَّذَیْنِ خالَفا اَمْرَکَ ، وَ اَنْکَرا وَحْیَکَ ، وَ جَحَدا اِنْعامَکَ [ آلاءَکَ ] ، وَ عَصَیا رَسُولَکَ ، وَ قَلَّبا دِینَکَ ، وَ حَرَّفا کِتابَکَ ، وَ عَطَّلا اَحْکامَکَ ، وَ اَبْطَلافَرائِضَکَ ، وَ اَلْحَدافیآیاتِکَ ، وَ عادَیا اَوْلِیاءَکَ ، وَ اَحَبّا [ والَیا ] اَعْداءَکَ ، وَخَرَّبا بِلادَک ، وَ اَفْسَداعِبادَکَ .

ص : 73

(خداوندا ! بر محمّد و آل محمّد درود فرست) .

خدایا ! لعنت کن دو بت قریش را و دو افسون گر متجاوز و دروغ گوی آن (ابوبکر و عمر) و دختران آن ها (عایشه و حفصه) را . آن دو که با امر تو مخالفت کرده ، وحی تو را انکار و نعمت هایت را که بخشیده بودی ، انکار و تکذیب کردند . و پیامبرت را نافرمانی کردند و دین تو را (از حق به باطل) وارونه ساختند و کتاب تو را تحریف نمودند . احکام تو را وانهادند و آنچه واجب نمودی باطل کردند . و به آیات تو کفر ورزیده و با اولیایت دشمنی کردند ، دشمنانت را

دوست [ سرپرست ] گرفتند و شهرهای (دین) تو را ویران و بندگانت را تباه کردند .

ص : 74

اللَّهُمَّ الْعَنْهُما ، [ وَ اَنْصارَهُما ] ، وَ اَتْباعَهُما ، وَ اَوْلِیاءَهُما ، وَ اَشْیاعَهُما ، وَ مُحِبِّیهِما . فَقَدْ اَخْرَبا بَیْتَ النُّبُوَّةِ ، وَ رَدَمابابَهُ ، وَ نَقَضا سَقْفَهُ ، وَ اَلْحَقا سَماءَهُ بِاَرْضِهِ ، وَ عالِیَهُ بِسافِلِهِ ، وَ ظاهِرَهُ بِباطِنِهِ ، وَ اسْتَأصَلا اَهْلَهُ ، وَ اَبادا اَنْصارَهُ ، وَ قَتَلا اَطْفالَهُ ، وَ اَخْلَیا مِنْبَرَهُ مِنْ وَصِیِّهِ ، وَ وارِثِ عِلْمِهِ [ وارِثِهِ ] ، وَ جَحَدا اِمامَتَهُ [ نُبُوَّتَهُ ] ، وَ اَشْرَکا بِرَبِّهِما ، فَعَظِّمْ

ذَنْبَهُما ، وَ خَلِّدْهُما فی سَقَرَ ، *وَ ما اَدْراکَ ما سَقَرُ لا تُبْقی وَ لا تَذَرُ * . (1)


1- سوره (٧٤) المدّثّر آیه ٢٨ و ٢٩ .

ص : 75

خدایا ! لعنت کن آن دو (ابوبکر و عمر) و [ یاران ] و پیروان ، و سرپرست گیرندگان و رهروان و دوست داران آن دو را . به تحقیق خانه ی نبوّت را ویران کرده و درب آن را بستند و بامش را ویران و آسمان و زمین آن و زیر و زبر و آشکار و نهان آن خانه را به هم پیوند داده و اهل آن را ریشه کن و یارانش را نابود کردند و کودکانش را کشتند و منبرش را از جانشین و وارث علمش [ وارثش ] خالی کرده وامامت [ نبوّت ] او را انکار کردند و به پروردگارشان شرک ورزیدند . پس گناهشان را بزرگ بشمار و در «سَقَر» جاودانشان فرما . (که فرمودی) : و تو چه می دانی «سَقَر» چیست  (آتشی که) نه چیزی باقی و نه کسی را رها کند .

ص : 76

اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ بِعَدَدِ کُلِّ مُنْکَرٍ اَتَوْهُ ، وَ حَقٍّ اَخْفَوْهُ ، وَ مِنْبَرٍ عَلَوْهُ ، وَ مُؤْمِنٍ اَرْجَوْهُ [ آذَوْهُ ] ، وَ مُنافِقٍ وَلَّوْهُ ، وَ وَلِیٍّ آذَوْهُ ، وَ طَریدٍ آوَوْهُ ، وَ صادِقٍ طَرَدُوهُ ، وَ کافِرٍنَصَرُوهُ ، وَ اِمامٍ قَهَرُوهُ ، وَ فَرْضٍ غَیَّرُوهُ ، وَ اَثَرٍ اَنْکَرُوهُ ، وَ شَرٍّ آثَرُوهُ [ اَضْمَرُوهُ ] ، وَ دَمٍ اَراقُوهُ ، وَ اَمْرٍ (خَبَرٍ) [ خَیْرٍ ] بَدَّلُوهُ ، وَ کُفْرٍ نَصَبُوهُ [ اَبْدَعُوهُ ] ، وَ حُکْمٍ قَلَبُوهُ [ قَلَّبُوهُ ] ، [ وَ کِذْبٍ دَلَّسُوهُ ] ، (وَظُلْمٍ نَشَرُوهُ) .

ص : 77

خدایا ! ایشان را لعنت کن به تعداد تمام کارهای ناپسندی که آوردند و هر حقّی که نهان داشتند و هر منبری که (به ناحق) بالا رفتند و هر مؤمن که وانهادند [ آزردند ] و هر منافقی که او را ولایت دادند و هر ولیّ ای که آزردند و هر رانده شده ای که بازگردانده و هر راستگویی که راندند و هر کافری که یاری کرده و هر امامی که ناکام و خوار کردندو هر واجبی که تغییر دادند و هر اثر ی که انکار نمودند (درباره ی آن خود را به بی اطّلاعی زدند) و هر شرّی که اختیار [ پنهان ] کردند و هر خونی که (به ناحق) ریختند و هر [ خبر - خیری ] که تغییر و هر کفری که قرار دادند [ ایجاد کردند ] و هر حکمی که وارونه کردند [ و هر دروغی که حقیقتش را نهان کرده ] (و هر ستمی که گستردند) ،

ص : 78

وَ اِرْثٍ غَصَبُوهُ ، وَ فَیْ ءٍ اقْتَطَعُوهُ ، وَ سُحْتٍ اَکَلُوهُ ، وَ خُمْسٍ اسْتَحَلُّوهُ ، وَ باطِلٍ اَسَّسُوهُ ، وَ جَوْرٍ بَسَطُوهُ ، وَ نِفاقٍ اَسَرُّوهُ ، وَ غَدْرٍ اَضْمَرُوهُ ، وَ ظُلْمٍ [ ظِلٍّ ] نَشَرُوهُ ، وَ وَعْدٍ اَخْلَفُوهُ ، وَ اَمانٍ خانَوْهُ ، (وَ اِمامٍ حارَبُوهُ) ، وَ عَهْدٍ نَقَضُوهُ ، وَ حَلالٍ حَرَّمُوهُ ، وَ حَرامٍ اَحَلُّوهُ [ حَلَّلُوهُ ] ، [ وَ نِفاقٍ اَسَرُّوهُ ، وَ غَدْرٍ اَضْمَرُوهُ ] ، وَ بَطْنٍ فَتَقُوهُ ، وَ جَنینٍ اَسْقَطُوهُ ، وَ ضِلْعٍ دَقُّوهُ [ کَسَرُوهُ ] ، وَ صکٍّ مَزَّقُوهُ ، وَ شَمْلٍ بَدَّدُوهُ ، وَ عَزِیزٍ اَذَلُّوهُ ، وَ ذَلِیلٍ اَعَزُّوهُ ، وَ حَقٍّ مَنَعُوهُ ، (وَ اِمامٍ خالَفُوهُ) .

ص : 79

و اِرثی که به ناحق تصرّف کردند و سهمی که از صاحبش منع و هر مال حرامی که خوردند و سهم خمسی که (برای خود) حلال شمردند و هر باطلی که بنا کرده و هر ستم که گسترده کردند و هر نفاقی که نهان کرده و هر حیله که پنهان کردند . و هر ظلم [ تاریکی ] که گسترده کرده و هر وعده که وفا نکرده و هر امانت که بدان خیانت کردند هر امامی که با او جنگیدند و هر پیمان که شکستند و هر حلالی که حرام و هر حرامی که حلال کردند [ و هر نفاقی که پنهان و هر نیرنگ که نهان کردند ] و شکمی که پاره کردند و جنینی که او را سقط کردند و پهلویی که شکستند و سندی که پاره کردند و جمعی که پراکنده کردند و عزیزی که خوار نمودند و ذلیلی که عزیزش کردند . و حقّی که آن را (از صاحبش) بازداشته و امامی که با او مخالفت کردند .

ص : 80

اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ بِعَدَدِ کُلِّ [ بِکُلِّ ] آیَةٍ حَرَّفُوها ، وَ فَرِیضَةٍ تَرَکُوها ، وَ سُنَّةٍ غَیَّرُوها ، وَ اَحْکامٍ عَطَّلُوها ، وَ رُسُومٍ قَطَعُوها [ مَنَعُوها ] ، وَ اَیْمانٍ جَحَدُوها ، وَ وَصِیَّةٍ ضَیَّعُوها ، وَ بَیْعَةٍ نَکَثُوها ، [ وَ اَرْحامٍ قَطَعُوها ] ، وَ شَهادَةٍ کَتَمُوها ، وَ دَعْوًی اَبْطَلُوها ، وَ بَیِّنَةٍ اَنْکَرُوها وَ حیلَةٍ اَحْدَثُوها ، وَخِیانَةٍ اَوْرَدُوها ، وَ اَمانَةٍ خانُوها ، وَ عَقَبَةٍ ارْتَقَوْها ، وَدِبابٍ دَحْرَجُوها ، وَ اَزْیافٍ لَزِمُوها .

ص : 81

خدایا ! آن دو را به تعداد تمام آیاتی که تحریف کردند لعنت کن و به تعداد تمام واجب هایی که ترک کردند و سنّت هایی که تغییر داده و احکامی که کنار نهادند و سهم هایی که از صاحبش بازداشتند و پیمان هایی که تکذیب و انکار کردند و وصیّتی که آن را تباه ساختند (نادیده گرفتند و بدان عمل نکردند) . و بیعتی که شکستند [ و ارحامی که قطع کردند ] و شهادت هایی که پنهان داشتند و ادّعاهای حقّی که باطل کرده و دلایل آشکاری که انکار کردند و هر تصرّفی که (حقّ انجام آن را نداشتند امّا به ناحق) انجام دادند . و خیانت هایی که مرتکب شده و امانت هایی که به آن خیانت کردند . و گردنه هایی که (برای کشتن پیامبر صلّی الله علیه و آله) از آن ها بالا رفتند . و پیمانه هایی که وارونه کردهو نیرنگ هایی که بدان ملتزم بودند .

ص : 82

اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِی مُسْتَسِرِّ [ مَکْنُونِ ] السِّرِّ ، وَ ظاهِرِ الْعَلانِیَةِ لَعْناً کَثیراً اَبَداً ، دائِماً دائِباً سَرْمَداً ، لَا انْقِطاعَ لِاَبَدِهِ (لِعَدَدِهِ) ، وَ لا نَفادَ لِعَدَدِهِ (لِاَمَدِهِ) ، لَعْناً لا یَعُودُ (یَغْدُو) اَوَّلُهُ ، وَ لا یَنْقَطِعُ (لا یَرُوحُ) آخِرُهُ ، لَهُمْ ، وَ لِاَنْصارِهِمْ ، وَ اَعْوانِهِمْ ، وَ مُحِبِّیهِمْ ، وَ مَوالِیهِمْ ، وَالْمُسَلِّمِینَ لَهُمْ ، وَ الْمائِلِینَ اِلَیْهِمْ ، وَ النّاهِضِینَ بِاَجْنِحَتِهِمْ (بِاحْتِجاجِهِمْ) ، وَ الْمُعْتَقِدینَ بِمَوَدَّتِهِمْ ، [ وَ الْمُعْتَدّینَ بِهَدْیِهِمْ ] ، وَ الْمُصَدِّقینَ بِاِجابَتِهِمْ ، (وَ الْمُعْتَدینَ بِکَلامِهِمْ بِمَوَدَّتِهِمْ) وَ الْمُصَدِّقِینَ بِاَحْکامِهِمْ ، [ وَ الْمُقْتَدِینَ بِکَلامِهِمْ ] .

ص : 83

خداوندا ! آنان را لعنت کن در پنهانی راز و در آشکاری عیان . لعنتی بسیار زیاد ، همیشگی ، پیوسته ، پیاپی و جاوید . که نه زمان آن تمام شود و نه تعدادش . لعنتی که ابتدای آن بازنگردد (بامداد باشد) و پایان آن ، به انجام نرسد . که برای آنان باشد و برای یاران و یاوران ، دوستداران و پیروان آنان ، و برای کسانی که در برابر ایشان ، تسلیم هستند و آنان که به سوی ایشان ، مایل هستند . و برای کسانی که به یاری (و دلالت) آنان به پا خواسته و کسانی که دوستیِ آنان را باور دارند [ و کسانی که کاملاً رهروی آنان هستند ] و کسانی که اجابت کردن آنان را تصدیق می کنندو کسانی که (کلام - دوستی) آنان را باور دارند و کسانی که احکام (باطل) آنان را تصدیق می کنند [ و آنان که از کلام ایشان ، پیروی می کنند ] .

سپس چهار مرتبه می گوید :

ص : 84

اَللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذاباً (اَلیماً) یَسْتَغِیثُ مِنْهُ اَهْلُ النّارِ (فِی النّارِ) .

بارالها ! آنان را به عذابی (دردناک) معذّب فرما ، که اهل آتش (در آتش) از آن امان می خواهند .

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ .

ملتمس دعا

عبدالزّهراء (علیها السلام) حیدر

والسّلام علی من اتّبع الهدی

کتاب نامه

ص : 85

قرآن کریم ، الله تبارک و تعالی .

أعلام النّساء ، عمر رضا کحّالة .

أعیان الشّیعة ، سید محسن امین عاملی .

أنساب الأشراف ، بلاذری .

إختیار معرفة الرّجال ، محمّد بن عمر کشّی .

الدّرّ النّظیم ، ابن حاتم عاملی .

الصّراط المستقیم ، علی بن یونس نباطی بیاضی .

الشّافی فی الإمامة ، سیّد مرتضی علم الهدی .

النّصّ علی أمیرالمؤمنین ( علیه السلام ) ، سید علی عاشور .

السّقیفة وفدک ، جوهری .

الإمامة والسّیاسة ، ابن قتیبة دینوری .

ص : 86

الرّسائل السّیاسیّة ، جاحظ .

البلد الأمین ، شیخ ابراهیم بن علیّ عاملی کفعمی .

التّعلیقة علی المکاسب ، سیّد مجاهد عبدالحسین لاری .

الذّریعة ، شیخ آقابزرگ تهرانی .

الغدیر ، علامه شیخ عبد الحسین امینی .

الغیبة ، شیخ ابوجعفر محمّد طوسی .

الکافی ، ابوجعفر محمّد بن یعقوب کلینی .

المحاسن ، احمد بن محمّد بن خالد برقی .

المحتضر ، شیخ حسن بن سلیمان حلّی .

المصباح ، شیخ ابراهیم بن علیّ عاملی کفعمی .

الوافی ، ملا محمّد محسن فیض کاشانی .

الهجوم علی بیت فاطمة علیها السلام ، عبدالزّهراء مهدی .

بحارالأنوار ، ملا محمّدباقر مجلسی دوم .

ص : 87

بشارةالمصطفی ، عماد الدین طبری .

بصائرالدّرجات ، محمّد بن حسن صفّار .

تأویل الآیات الظّاهرة ، سید شرف الدین حسینی استرآبادی .

ترجمه فرحة الغری ، علامه ملا محمّد باقر مجلسی دوّم .

تفسیر ، علیّ بن ابراهیم قمی .

تفسیر ، محمّد بن مسعود عیّاشی .

تقریب المعارف ، شیخ ابوصلاح حلبی .

تلخیص الشّافی ، شیخ محمّد بن حسن طوسی .

جامع أحادیث الشّیعة ، به إشراف آیةالله بروجردی رحمه الله علیه .

دقائق التّأویل و حقائق التّنزیل ، حسنی ابوالمکارم محمودبن محمّد .

دلائل الإمامة ، محمّد بن جریر طبری شیعی .

ص : 88

رشح الولاء فی شرح الدّعاء ، شیخ ابوالسّعادات اسعد بن عبدقاهر بن اسعد اصفهانی .

روضةالمتّقین ، ملامحمّدتقی مجلسی اوّل .

شاخهٴ طوبی ، میرزا حسین نوری طبرسی .

شرح إحقاق الحق ، آیةالله مرعشی نجفی رحمه الله علیه .

شرح نهج البلاغة ، ابن أبی الحدید .

شهاب ثاقب ، ملا مهدی نراقی .

علم الیقین فی اصول الدّین ، ملامحمّد محسن فیض کاشانی .

عوالم العلوم ، شیخ عبد الله بحرانی اصفهانی .

فضائل اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله و مناقب اولاد بتول ( علیه السلام ) ، عمادالدّین حسن بن علی طبری .

قرّة العیون ، ملا محمّد محسن فیض کاشانی .

کتاب الأربعین ، ملامحمّدطاهر قمی .

ص : 89

کتاب الصّلاة ، شیخ انصاری .

لوامع صاحبقرانی ، ملامحمّدتقی مجلسی اوّل .

مأساة الزّهراء علیها السلام ، سیّد جعفر مرتضی عاملی .

مجمع النّورین ، شیخ أبوالحسن مرندی .

مستدرک الوسائل ، میرزا حسین نوری طبرسی .

مشکاةالأنوار ، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی .

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام ، محمّد بن شهرآشوب مازندرانی .

مناقب أهل البیت علیهم السلام ، مولی حیدر شیروانی .

موسوعةشهادةالمعصومین علیهم السلام ، مؤسّسه امام محمّد باقر ( علیه السلام ) .

منهاج البراعة ، میرزا حبیب الله خویی .

مهج الدّعوات ، سیّد علیّ بن طاووس .

ص : 90

نوادر الأخبار ، ملا محمّد محسن فیض کاشانی .

نورالبراهین ، سیّد جلیل نعمةالله جزائری .

وسائل الشیعة ، محمّد بن حسن حرّ عاملی .

ص : 91

فهرست مطالب

پیشگفتار : تبرّی و لعن از دیدگاه قرآن و عترت . . . . . . . . . . . . . . 3

بخش اول : وجوب برائت . . . . . . . . . . . . . . . . . . 13

بیزاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام از توحید است . . . . . . . . . . 13

ابوبکر و عمر کافرند و . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 13

ولیّ معصوم امر به بیزاری جستن از آن دو می کند . . 15

کوتاهی در لعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام ، موجب لعنت خداست . . . . . . . . . . . . . 16

جبت و طاغوت ، چه کسانی هستند؟ . . . . . . . 16

ابوبکر و عمر و عثمان یعنی : مظاهر و اساس و . . . کفر ، فسوق ، عصیان ، فحشاء ، منکر ، بغی و آنچه حرام است . . . . . . . . 18

آزاردهندگان فاطمه ، آزاردهندگان خدا و رسول اند . . 21

لعنت خدا بر آزار دهندگان خدا و رسول . . . . . . . . . . . . . . 23

اعتراف عمر به جنایات . . . . . . . 24

نفرین حضرت فاطمه علیها السلام . . . . . . . . . . . . . . . 28

ص : 92

بخش دوم : وجوه اعتبار دعای صنمی قریش . 31

منابع دعای شریف صنمی قریش . . . . . . . . . . . . . . . . 32

مولّف کتاب «رشح الولاء فی شرح الدّعاء» . . . . . . . 32

اعتبار و فضیلت دعای شریف صنمی قریش . . . 33

صحیح بودن روایات (سندهای) دعای شریف صنمی قریش . . . . . 36

شرح های دعای شریف صنمی قریش . . . . 37

برخی دیگر از منابع در دسترس دعای شریف صنمی قریش . 40

دعای امام صادق علیه السّلام در تعقیب نماز . . . . . . . . . . . . . . . . 55

دعای امام رضا علیه السّلام در سجده شکر . . . . . 64

بخشسوم : متنتلفیقیدعایصنمیقریشازمولیالموحّدین امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) . . . 72

کتاب نامه . . . . . . . . . 85

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109